UploadCenter
آپلود سنتر دائمی و رایگان + با لینک مستقیم
پشتیبانی ازتمامی پسوند فایل ها
مخصوص وبلاگ نویسان عزیز
جهت ورود به آپلود سنتر اینجا کلیک کنید
Login
Latest Articles
Search
Newsletters
Stat
Visits Today : 82
Yesterday : 57
Visitors months ago: 3538
Visitors years ago : 22125
Total visits : 847599
All Posts : 156
All Comments : 9
BlogUsers : 19
BlogUpdate : 1399/12/30
Tools
يکشنبه 17 مرداد 1395
20:32
[ ]
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت:(ببخشید آقا!من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟)مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:مرتیکه عوضی،مگه از خودت ناموس نداری...خجالت نمی کشی؟
جوان اما؛خیلی آرام،بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و واکنشی نشان دهد،همان طور مؤدبانه و متین ادامه داد: (خیلی عذر می خوام،فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی بشین،دیدم به خاطر وضع ظاهر خانمتون دارن بدون اجازه نگاه می کنن و لذت می برن،من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم...حالا هم یقمو ول کنین،از خیرش گذشتم!) مرد خشکش زد...همان طور که یقه جوان را گرفته بود،آب دهانش را قورت داد و زیرچشمی زنش را برانداز کرد.
[ بازدید : 245 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
Pages