LoverToLover

دستم را که میگیری …

نبض دلتنگی

به شماره می افتد!

نگاهم که می کنی …

غصه ها فراموشم می کنند!

و با هر بوسه ات

مرگ…

یک قدم دورتر، از من می ایستد!

گاهی غم ٬

به تک تک سلول های بدنت نفوذ میکند،

و توان فهم تمام خوشی ها را از تو میگیرد...

گاهی غم ٬

مانند یک دوست کنارت مینشیند و خاطرات خوش را برایت تعریف میکند و در همان حین ٬ همچون دشمنی دیرینه کمرت را خرد میکند...

گاهی غم ٬

فقط یک موسیقی می شود که خاطراتش را به یادت بیاورد...

گاهی فقط یک عطر می شود تا تورا در خاطراتش مدهوش کند...

و گاهی هم ٬ فقط یک نگاه میشود...

من در تو نگاه میکنم

در تو نفس می کشم

و زندگی مرا تکرار میکند...❤

هر حرفى را كه نمى شود زد ؛

مثل دوست داشتن من و نبودن تو ...

آدم یك روز به جایى مى رسد ؛

كه براى حرفهاى نگفته اش

فقط خودش را دارد ...

می گویم بیا بی خیال عشق شویم !

راستش را هم که بخواهی ...

از من عاشقی و عاشق شدن بر نمی آید ؛

من برای داشتنت ؛ برای خواستنت

بیش از حد تصور حسودم ...

راحت تر بگویم

عشق از نگاه من ؛

یعنی بی توقع بودن ؛ بی توقع ماندن

عشق یعنی :

همه ی وجودت را پای کسی بدهی

و به پاداشش هیچ نخواهی؛ هیچ !

.

بیا بی خیال عشق شویم

که از نگاه من همین دوست داشتن زیباست

همین که من بی قرار بوی تنت شوم ...

یا که دلشوره بگیرم برای لحظه های نبودنت ...

در دلم تصدق چشمای زیبایت شوم ...

خستگی هایت را که شانه باشم

چشم بسته هم بتوانم روی ماهت راببینم ...

یا که نه اصلا

در لا به لای تار به تار موهای ت

بمیرم

کافیست !

به خدا کافی ست !

در جاده بی مقصد رفتیم و

گریزی نیست

خوش بہ حال ماهےها ڪھ

تڪلیفشان معلوم است ،

هوایے ڪھ مےشوند

مےمیرند...

خودم را دوست دارم !

همه جا همراهم بوده، همه جا ...

یک ‌بار نگفت حاضر نیستم

با تو بیایم !

آمد و هیچ نگفت ...

حرف نزد ...

گفتم و او شنید ...

رنجش دادم و تحمل کرد ...

خودم را سخت دوست دارم !... : )

جای بعضی آدم ها

در زندگی پر نمیشود ؛

زخم میشود ،

تا ابد می مانند ...!!